هندوانه به شرط چاقو
فروش میز برنامه نود به یک هندوانه فروش در رباط کریم به گفته خود هندوانه فروش که از اوراقچی صداوسیما خریده است.
اگر این خبر صحت داشته باشد ضمن اظهار تأسف باید گفت ملالی نیست چرا که میز نود باز هم به دست مردم رسیده، بدون شک از آن خوب نگهداری خواهد شد.
هومن خلعتبری در واکنش به این موضوع این طور نوشت:
این میز و صندلی به هیچ کس وفا نکرده...نه به عادل فردوسی پور و نه به علی فروغی! باز به عادل که به خوبی در یادها باقی خواهد ماند. به قول بانو "ژاله اصفهانی": خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
کاربری نوشت:
میز عادل میز "ترازو" شد. چون عادلی دیگر نبود پس به "ترازو" سپرده شد.
پرویز پرستویی در تازه ترین پُست خود نوشت:
پیرو پُست قبلی که پیرمرد هندوانه فروشی، میز برنامه نود را از اوراقچی، ضایعات صداوسیما خریداری کرده بود، یکی از هموطنان این میز را از هندوانه فروش خریداری کرده(به فیلم نگاه کنید)
نگفتم مردم از این میز خاطره انگیز
خوب نگهداری خواهند کرد؟
قدر زر زرگر شناسد
قدر گوهر گوهری...
هومن خلعتبری در واکنش به این پُست نوشت:
مطمئنم اون آقای خریدار و هندوانه فروش(از صداوسیما) اصلا متوجه نبوده چه جنس خاص و شناخته شده ای رو خریده...! اگر آگاه بود، میتونست به قیمت بسیار خوبی بفروشه، حتی بیش از قیمت دو یا سه وانت هندوانه!!!
به هرحال این میز، بسیار ارزشمند و روزهای و اتفاقات مهم زیادی رو گذرانده...و الحق قیمتی ست بعلاوه اینکه طرح جالب و منحصربفردی هم داره. مبارک خریدارش! به دل خوش و سلامتی.
مهدی یغمایی نوشت:
این ها درده
میز عادل بساط هندوانه فروش در رباط کریم شد.
احد علوی در روزنامه گُل متنی را با این عنوان نوشت :
بعضی عکس ها و اتفاقات آنقدر زجرآور و ناراحت کننده است که عمق وجود آدمی را می رنجاند. شاید اگر مدیران رسانه ملی هم به اندازه نجار داستان ما عاشق عادل بودند به او و میراثش با همه اختلاف سلیقه ها، نگاهی صلح طلبانه و مردمی داشتند و این اتفاق نمی افتاد؛ میزی که سال ها برای برقراری عدالت در فوتبال آن بر روی آن مُشت کوبیده شد و خیلی ها از پُشت همین میز در محضر مردم محاکمه شدند، حالا تبدیل به میز بساط هندوانه فروشی نمی شد.
این اتفاق جالب و حس درونی آقای نجار است که هنگام عبور از جاده آرادان رباط کریم بساط هندوانه فروشی که روی یک میز آشنا و سفید رنگ پهن شده بود توجهش را جلب می کند. او که خودش دستی هم در صنعت دیزاین دارد وقتی این میز چند بُعدی و خوش برش را می بیند کمی مکث می کند و به فکر فرو می رود و با خودش می گوید چقدر این میز آشناست و چه حس غریبی دارد؟
با کمی مکث دوباره تلنگری به خودش می زند که امکان ندارد؟ مگر می شود این میز همان میز مورد علاقه میلیون ها ایرانی فوتبالدوست باشد؟ از ماشین پیاده می شود و به سمت بساط هندوانه فروش می رود. پس از خسته نباشی و خداقوت گفتن به هندوانه فروش زحمتکش که زیر تیغ آفتاب روی میز سفید هندوانه هایش را چیده بود و زیر آن نوشته بود «هندوانه به شرط چاقو» دستی به میز می کِشد و زیر آن را هم نگاهی می اندازد تا ببیند جای عبور ال ای دی ها و سیم های برق تعبیه شده است یا نه؟ پس از چک کردن آن متوجه می شود که بله احتمالا خودش است.
او برای اطمینان از این که این میز همان میز عادل فردوسی پور در برنامه ۹۰ است از پیرمرد هندوانه فروش می پرسد:«پدر جان این میز را از کجا خریده اید؟» و پاسخ او باعث می شود تا بعضی در گلو فرو دهد و سپس با این جواب که این میز را ضایعات فروشی آرادان خریده ام و آن ها هم گفتند این میز و یکسری دیگر از ضایعات را از صداوسیما در مزایده گرفته اند.
بله این همان میز عادل فردوسی پور بود و مرد نجار با مبلغی ناچیز این میز را از او خرید. میزی که روی آن نوشته بود هندوانه به شرط چاقو! جمله ای که شاید اگر روی آن نوشته می شد «عدالت به شرط چاقو» بهتر بود. این مرد نجار قصد دارد این میز را به خاطر علاقه وافرش به عادل فردوسی پور برای امر خیر به فروش برساند. اتفاقی که برای استودیوی برنامه ۹۰اتفاق افتاده آنقدر تکان دهنده و تأمل برانگیز است که از خودمان بپرسیم چه شد آن سال هایی که فردوسی پور برای سالم سازی فوتبال ایران با تمام نقاط ضعف و قوتی که داشت خون و دل خورد و حتی برای دفاع از حق فوتبال به نمایندگان مجلس، وزیر، وکیل و غیره رحم نکرد و با هیچ کسی مدارا نداشت تا حالا مردم حسرت دوری او را بخورند.
همین اتفاقات و بساطی که هندوانه فروش روی میز عادل چیده بود فقط یک جمله را به ذهن متبادر می کند و آن این است که عدالت کیلویی چند؟