۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۵
کد خبر: 14942225

‌شیراز، شهر راز، شهر گنبدهای سبز امام‌زادگان و مقبره هزار عارف در اردیبهشت بیش از هر زمان دیگری دیدنی می‌شود.

‌به گزارش سلام نو، شیراز شهر کلام‌خوش، مردمانی خوش‌کلام، گل‌های رنگ‌رنگ و رنگ‌هایی شاد گل‌گونه، از دروازه قرآن تاریخی تا میدان الله و قصردشت و باغ‌جنت، گستره‌ای سبز را می‌ماند، پهن شده در میان دره‌ای خوش‌آب و هوا در مرکز استان فارس، استانی که ایران کوچک، برازنده‌ترین نام برای آن است.

لهجه زیبای مردمان دیار سعدی و حافظ، یکی از زیباترین و دلنشین‌ترین لهجه‌ها در ایران بزرگ اسلامی است؛ مردمانی که بهار امسال را به بهار نوع دوستی و مهربانی گره زده و بار دیگر نام خود را در جهان به واسطه آنچه به آن شهره بودند، طنین انداز کردند.

شیراز را تنها با شیراز، سبک‌های فرهنگی و هنری‌اش، با مردمان خوش لهجه و مهربان و نیک‌اندیش و نیکو خردش می‌توان سنجید، شیرازی که هرجا نامی از آن برده‌اند، به نیکی بوده است و بس.

هر زمان که به شیراز می‌رسی، ابتدا با خضوع دست راست بر سینه بگذار و به ادب سرخم کن مقابل گنبدهای فیروزه‌ای و سبز امام‌زادگان واجب‌التعظیم سومین حرم اهل‌بیت (ع) و بعد از لذت بصری که به‌واسطه دیدن طاووس خوش‌آمدگوی به‌تو دست داد، به سمت شاهچراغ (ع) روانه شو.

زیارت که کردی، سبک می‌شوی، آنگاه عزم کن دیدار حافظ را و از آن پیرمراد و آنچه به‌زیبایی در لفافه‌کلامی دلنشین در قالب تفالی خوش‌آیند، برائت می‌سراید، بهره‌کافی ببر و سپس آماده عزیمت به سعدیه شو، بارگاه باشکوه بزرگ مرد سخن، عندلیبی که هیچ‌کس تاکنون راه به لانه سیمرغی‌اش در قله قاف سخن و اندیشه و ادب نبرده است.

گذر بر آرامگاه سعدی نیز ادبی خاص می‌طلبد و طهارت بیرون و درون، آنگاه بهره‌ای از بوستان و گلستانش به اندازه وقت و وسع‌، ببر و راهی دیگر نقاط این شهر دل‌انگیز شو، از چهل‌تنان و هفت‌تنان و تخت‌ضرابی و خواجوی کرمانی و باباکوهی و … گرفته تا باغ‌ارم، باغ دلگشا و نارنجستان قوام و… تا به مجموعه زندیه برسی.

دیدار از بازار وکیل و حمام و آب‌انبار و ارگ کریمخانی هرکدام روزی برای خود می‌خواهد اما در پایان راه، خوردن بستنی در جوار آرامگاه سعدی یا ارگ کریمخانی و البته چشیدن طعم واقعی فالوده شیرازی با آبلیموی دست‌افشارش را نباید از یاد ببری و سوغات‌هم که فراوان است از گلیم و گبه گرفته تا چنته و ملکی و گیوه و شیوه و خاتم، معرق و سنگ‌های بی‌بدیل و جذاب و هم آب‌لیمو و حلوای مسغطی لاری و … در نهایت به‌خاطر بسپار اگر به شهر راز شیراز جنت‌طراز و خال رخ هفت کشور جهان، آمدی که؛

بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت / کنار آب رکن‌آباد و گلگشت مصلا را

سفر به شیراز تنها با دیدن آثار فرهنگی و تاریخی و مذهبی نباید به پایان برسد، که رفتن در میان کوچه پس کوچه‌های بافت تاریخی این شهر، هر بیننده‌ای را با خود به ژرفای تاریخ شکل‌گیری شهر راز خواهد برد.

باید روزی را برای دیدار گذر سنگ سیاه و سیبویه و دارالسلام، اختصاص داد. زمانی مناسب که آفتاب جِنگ شیراز، تریشه‌های دلت را به قلب شیرازی‌های اصیل گره بزند و چشم‌ها را پر کند از لذت دیدار مسجد مشیر و بی‌بی‌دختران و کلیسای مریم مقدس و … صدها زیبایی دیگر که در پستوی شهر سعدی و حافظ و اطراف حرم مطهر احمدبن‌موسی (ع)، از نظر پنهان است.

شیراز شهر رندان عافیت‌جو، شهر بهار نارنج و باغ‌های خوش نسیم و خاتم و منبت و قلم‌کاری‌های ماندگار است.

به هرکجای این شهر که قدم بگذاری، مردمانی خواهی دید، خوش مشرب و معاشرت که هر آنچه در دل دارند بر زبان جاری می‌کنند و تو را با آن کلام زیبا، به مهربانی می‌نوازند.

اگرچه امسال، سیلی سیل، در آغازین روزهای بهار، نوازشی بر چهره شیراز داشت اما مردمان خونگرم و عالی طبع دیار حافظ و سعدی، به درستی و نیکی، مهربانانه از در پاسخ درآمدند تا رفتارشان سیل را مغلوبه کرده و کردارشان عالم را متحر کند.

به درستی که این مردم درس گرفته مکتب سعدی‌اند و رفتار و گفتارشان نمود "بنی آدم اعضای یک پیکرند …" بوده است. هرچند در دورانی، سخت، ناملایمت‌های بسیار برده‌اند و به واسطه حاکم شدن برخی از کژ اندیشان و بی ذوقان و قرار گرفتن آنان بر مسند مدیریت و نمایندگی شهر، آنگونه که بایسته و شایسته این دیار است، از رشد و توسعه متناسب بهره کافی نبرده اند.

شیراز اما، هماره شیراز است، منادی صلح و دوستی و همزیستی با همه انسان‌هایی که خداوند مقامشان را محترم دانسته است؛ شیراز نام آور بوده و هست حتی اگر برخی اندیشه‌ها و عمل‌های کوچک و سخیف، که از بد حادثه بر مسند مسئولیت نشانده شده‌اند در بعضی ادوار همطراز این نام و آوازه، روزش و روزهای نام آورانش را پاس ندارند.

بی تردید هماره این بیت بر زبان هر ایران دوست و شیراز دوستی، جاری بوده است؛

خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش خداوندا نگه دار از زوالش

ز رکن آباد ما صد لوحش الله که عمر خضر می‌بخشد زلالش

میان جعفرآباد و مصلا عبیرآمیز می‌آید شمالش

به شیراز آی و فیض روح قدسی بجوی از مردم صاحب کمالش

که نام قند مصری برد آن جا که شیرینان ندادند انفعالش

صبا زان لولی شنگول سرمست چه داری آگهی چون است حالش

گر آن شیرین پسر خونم بریزد دلا چون شیر مادر کن حلالش

مکن از خواب بیدارم خدا را که دارم خلوتی خوش با خیالش

چرا حافظ چو می‌ترسیدی از هجر نکردی شکر ایام وصالش/ایسنا

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***