چه داستان غم انگیزیه وقتی یه نوجوون می خواد رشته تحصیلیش رو در مقطع دبیرستان انتخاب کنه ولی به بهونه های مختلف نمیذارن وارد رشته ای بشه که دوستش داره. حالا چه جوری؟ اول اینکه تو معدلت خوبه، حیف نیست بری انسانی؟ لازم نکرده بری هنر، محیط های هنری سالم نیستن! موسیقی هم شد رشته، کی از موسیقی پول در آورده که تو دومیش باشی؟ رشته انسانی واسه بچه تنبلها و درس نخونای مدرسه اس، ضایعه س بری این رشته!
کار و دانش و فنی حرفه ای رو که دیگه اسمش رو هم نیاریا، همین مونده که به مردم بگیم رفتی کااااااارو دااااااانش! این همه معلم خصوصی واسه ات گرفتیم که بری قاطی بچه تنبلا؟! حالا تو برو ریاضی فیزیک، بعدش که دوست نداشتی تغییر رشته بده برو کنکور تجربی بده.
از همه اینا بدتر اون اولیای مدرسه ای که تنها متغیرشون در هدایت دانش آموزها به رشته های مختلف، معدل شونه! نه تنها علاقه و استعداد و مهارت و باور و هزارتا فاکتور دیگه از نظرشون هیچ ارزشی نداره بلکه نیاز جامعه و تحولات دنیای مدرن و بالطبع حذف بسیاری از رشته ها در آینده هم براشون اهمیت نداره و نتیجه شم میشه اینکه روانپزشک مون طبابت نمی کنن و ترانه میگن، معمارهامون فیلم می سازن، مهندسامون مجری و بازیگر میشن، فوتبالیست هامون خواننده میشن، وکیل هامون هم ساخت و ساز می کنن.
در این جا می رسیم به موضوع خنده دار بازار کار رشته های تحصیلی! عموماً موقع انتخاب رشته هرکس از کنارمون رد میشد یادمه می گفت فقط «بازارکار». با گذشت زمان متوجه شدم که مگه موفقیت مالی به نوع رشته اس؟ اصلا مقوله تولید ثروت چه ربطی به نوع رشته داره؟ من کلی پزشک متخصص می شناسم که یک دهم یه پزشک عمومی درآمد ندارن. افرادی رو می شناسند که دیپلم ندارن ولی کلی دکتر داروساز تو داروخونه های این افراد مشغول به کارن.
دوست کارخونه داری رو می شناسم که دیپلم داره ولی صدتا مهندس با مدرک دکترا دارن واسه اش کار می کنند. توانایی در ایجاد بازار به مهارت های دیگه ای جز نوع رشته تحصیلی وابسته اس مثل ذهن منعطف و خلاق، مثل هوش اجتماعی بالا، مثل شناخت خودمون و احساسات و نیازهامون، مثل آگاهی از مرزها و محدودیت هامون، پس لطفاً بازار کار رو تبدیل به بهانه ای برای تحمیل نظرتون به فرزندتون نکنید. شما برای نوجوونا از تجربه تحصیلی و کاری تون بگین؟ آیا مدرک و رشته تحصیلی شما تضمین کننده وضعیت مالی شما شده؟!
#مهشید_ابارشی
که برخی از افراد در این خصوص نوشتند:
یکی از افراد این طور نوشت:
متأسفانه این قضیه مثل یه شمشیر دو لبه ست. به همه ضربه میزنه. بعضی رشته ها مثل پزشکی عین بت پرستیده میشن. نتیجه ش اینه که همه فک میکنن بعد از قبولی پزشکی دنیا بهشته! هم اونی که قبول میشه افسرده میشه چون میبینه بهشتی در کار نیست، هم اونی که قبول نمیشه افسرده میشه چون فکر می کنه بهشت برین رو ازدست داده.
یکی دیگر از افراد نوشت:
من همیشه به بچه های فامیل می گم که رشته تون رو فقط و فقط بر اساس علاقه تون انتخاب کنین. انتخاب براساس بازار کار اصلا درست نیست. بازار کار هر رشته ای ممکنه چند سال دیگه اشباع بشه. هیشکی از آینده خبر نداره.
نکته دیگه اینکه که به امید گرفتن کار دولتی فوق لیسانس و دکترا نگیرین. طرف دانشجوی پُست داکه اما هنوز خرجش رو داره از خونواده ش می گیره! به جای درس خوندن، بشینین ببینین چه مهارتی دارین همون رو به پول تبدیل کنین.
اگرم مهارتی ندارین، یه مهارت با توجه به علائق تون یاد بگیرین.
در خصوص این موضوع و تجزیه و تحلیل آن در مطالب بعدی به صورت مفصل تر خواهیم نوشت.