ساناز ستارزاده
ساناز ستارزاده، یکی از نوازندگان ساز تار و شاگرد استاد محمّدرضا لطفی در صفحه شخصی خود برای پنجمین سالگرد درگذشت استاد محمّد رضا لطفی این متن را منتشر کرد:
گفتم یه دفتر بردارم از هرچی یاد دادید بنویسم بعد فکر کردم از درس های قبل از رفتنتون بگم یا بعدش؟
خیلی از حرف هایی که می زدید و رفتاری که داشتید فهم من رو از موسیقی و عشق و در مجموع زندگی زیر و رو کرد امّا من هر سال هر درسی رو از یک زاویه ی تازه می تونم درک کنم و پیش خودم می گم آها منظورشون این بوده
بعضی رفتارها رو تازه می تونم معنی کنم و راستش نمی تونم بگم بعد از رفتنتون کمتر از زمان دیدنتون ازتون یاد گرفتم. چقدر حیف که آدم تا سی سالگیش جوونه و سی به بعد میان سال میشه. نمی دونم چند باری حسرت خوردم که کاش وقتی شاگرد شما شدم سی و خورده ای سالم بود جای بیست و خورده ای،حسابش ازدستم در رفته. هی به خودم می گم ول کن دیگه این همه سال عشق کردی، حسرت خوردن نداره، بچّه نشو، امّا باز می گم اگه عقلم می رسید این کار رو می کردم، این رو میگفتم، بیشتر تمرین می کردم، چشمام و گوشام رو بازتر می کردم. هیچ وقت جز نامه نتونستم حرفهام رو بدون دخالت احساساتم و هیجاناتم حضوری بزنم اینه که اکثر اوقات نامه می نویسم. از نوجوانی تا الان بیشتر با نامه ابراز عشق کردم، انتقاد کردم، جبران خسارت کردم، ناله کردم، قدردانی کردم، طلب بخشش کردم یا رابطه ای رو تموم کردم، پیشنهاد کاری دادم و یا حالا هرچی. هربار که نیاز به ابراز کردن درونم داشتم و حس کردم اگه حضوری بگم حق مطلب ادا نمی شه به جاش نامه نوشتم. من تو نامه می تونم مسئولیت تک تک حرفهام رو به عهده بگیرم امّا در کلام تسلطم به خودم خیلی کم میشه. خلاصه من چون فقط بیست و دو تا نهایتاً سی ساله بودم که شاگردی شما رو کردم، خیلی نامه ها موند که بفرستم براتون. این ایمیل لامصبتون هم که ظاهراً یه چیزیش شده بوده و ایمیل آخرم به دستتون نرسیده. همون سفر آخر به سوئیس رو میگم. هر بار به این فکر می کنم که ایمیل آخرم رو نخوندین چون اصلاً نمیدونستین ایمیل فرستادم، می گردم تو حافظه م ببینم کی عین آدم، واضح و شفاف قدردانی کردم جز چندین اس ام اس و چندتا جمله جویده جویده و چندتا گلدون گل و اون نامه ی کوتاه آخر که لحظه تحویل سال سپردم به لابی من آتی ساز و بیچاره ش کردم انقدر تکرار کردم که دقیقاً لحظه ی تحویل سال دقیقاً لحظه ی تحویل سال،چیزی یادم نمیاد.
ای بابا، واسه همین میگم کاش سی به بعد شما رو می دیدم. چون این چند سال به استاد یوگا دارم که راه و بی راه ازش قدردانی می کنم چون سی رو رد کردم و دیگه نمی ترسم از این که شاگردهای دیگه بگن اَه این چقدر قدردانی می کنه. اون موقع جوون بودم می ترسیدم پشتم بگن نوچه. خیلی مسخره ست امّا خیلی ترسو بودم.
سپیده مشکی
سپیده مشکی، یکی از نوازندگان سه تار و شاگردان استاد محمّد رضا لطفی با انتشار تصویری از وی نوشت:
" همه برگ و بهار در سرانگشتان توست"
روزتان مبارک استاد
استاد محمّد قوی حلم
استاد محمّد قوی حلم، یکی از نوازندگان توانمند تنبک هم با انتشار یک تصویر مشترک از خود و استاد محمّدرضا لطفی و تصویری دیگر از خود در صفحه شخصی خود برای وی این طور نوشت:
Before last Concert
قبل از آخرین کنسرت
مازیار شاهی
مازیار شاهی، یکی دیگر از نوازندگان ایرانی در استوری خود تصویری از باغ مزار استاد محمّد رضا لطفی را منتشر کرد که در به همراه تصویر استاد نوشته شده بود:
نبودنت همه جا هست...
پنجمین یادمان سالروز کوچ شهیر موسیقی ایران
استاد محمّدرضا لطفی