حبیب رضایی

حبیب رضایی با انتشار ویدیویی از حضور خود در یکی از برنامه های «نود» این پُست را در صفحه شخصی خود منتشر کرد:

هشت سال پیش بود و امروز هم که متأسفانه، دوشنبه بی ««۹۰ گذشت می توان همچنان تکرارش کرد...

ریشه اتفاقات یکی است، ولی حکایت همچنان باقی است...

#عادت_نکنیم_به_نشدن_ها

#یادمان_نرود

#عادل_حذف_شدنی_نیست

که یکی از کاربران با آیدی آرزو_یزدانی نوشت:

برای ما عاشق فوتبال ها

فوتبال از نود شروع شد

از جایی که کسی برای اوّلین بار ازمون پرسید

«از عملکرد تیمتون راضی هستید یا نه؟»

از جایی که کسی برای اوّلین بار ازمون خواست براش نامه بنویسیم و جواب سوالش رو بدیم:

«تهران، میدان آرژانتین، خیابان جام جم...»

از جایی که کسی برای اولین بار ازمون خواست که بهش اس ام اس بدیم(اون زمان هنوز پیامک به وجود نیومده بود)

ما برای اوّلین بار حاشیه های تیم محبوبمون رو به چشم دیدیم و همسو شدیم با جریان دست های پُشت پرده!

ما برای اوّلین بار رمال های جادو به دست رو پشت تور دروازه از همین قاب دیدیم،

اوّلین مافیای فوتبال رو شناختیم،

ما به قد بیست سال باهات بزرگ شدیم،

زندگی کردیم،

قد بیست سال خاطره و دوستی

بیست سال کُری و کَل فوتبالی

قد چندین سال صبر برای رسیدن به باشگاه نودتایی ها

به قدمت یک رفاقت بیست ساله

به اصالت یک مجری مردمی

بیست به رنگ خود نود...

با نود دوست داشتنی که برای همیشه رنگ عادل بود.

بوی عدالت می داد و سعی می کرد بی طرف باشه...

امشب امّا باید بگیم: روزهای خوب خداحافظ...

مجری دوست داشتنی خداحافظ...

با اختلاف بهترین خداحافظ...

و فقط یک سوال قبل از اینکه سرمونو بکوبیم به میز:

استعفا دادید یا استعفا دادنتون آقای فردوسی پور؟!!!

-ما به این حذف کردن ها عادت که نه، خو داده شدیم...

هرچند...

کاربری نوشت:

دکتر، مهندس، سلبریتی، استاد دانشگاه، مجری، برنامه ساز، متخصص، متعهد، بهترین در همه جا

و همه عرصه ها = عادل فردوسی پور

محمد کرمعلی

محمد کرمعلی، عکاس و دبیر عکس سایت نود در صفحه شخصی خود با انتشار تصویری احساسی از عادل فردوسی پور نوشت:

تمام این بیست و اندی روز آرام و قرار نداشتم، می‌دانستم که نباید تنهایش بگذاریم ولی چگونه؟

نمی‌دانستم! از زمانی که قرار شد سورپرایزش کنیم دل تو دلم نبود، لحظه ایی که وارد سالن شد و متعجب بود، یک لحظه قلبم در شُرُف ایستادن بود ولی وقتی بغل امیر برادرش اشک شوق ریخت خیلی آرام شدم، خوشحال بودم که توانستم ثبتش کنم. ...

از عادل فردوسی پور و لحظه ی لغزیدن اشک روی گونه هایش فقط یک تصویر در دسترس است. مراسم تشییع ناصر حجازی.

اما خیسی مجدد چشمانش نشان از شوق دیدار با یارانش بود.

وقتی با آهنگ تیتراژ اول برنامه اش، درست شبی که باید از رژی به صندلی اش داخل استودیو میرسید، در رستورانی نزدیکی ساختمان شبکه سه به آغوش دوستانش رسید. کنار کسانی بود که سالها کنارش بودند، هستند و خواهند بود. نمیدانم. شاید وقتی مسیر رستوران نزدیک شبکه سه را پُشت فرمان ماشین طی میکرد، به تمام روزهایی می اندیشید که این مسیر را با ذوق رسیدن به دیدگان مردم میپیمود. شاید چند باری هم غُر زده باشد. شاید پیش خودش گفته بود دیگر از این مسیر عبور نخواهم کرد. نمیدانم. هرچه بود مسیر را با حال همیشگی اش طی نمی‌کرد.

آخرش امّا با ذوقی در چشمان، امیدی در دل و خنده ای بر لب رفت.

عادل به جای دیدگان مردم، در دل مردمش جای گرفت، مثل ناصر حجازی کرنش نکرد و بله قربان نگفت.

رفت، ولی ماند. در قلب مردم

«استاد» ما، هیچ وقت تنهایت نمی گذاریم...

#نود #عادل_فردوسی_پور

رضا یونسیان

رضا یونسیان، گزارشگر برنامه «نود» در صفحه شخصی اش با انتشار ویدیویی از سورپرایز کردن عادل فردوسی پور در  دوشنبه شب برای او نوشت:

فدای اشکات مرد، تا ابد در قلب همه ی مردم ایران جاودانه ای... چقدر خوشحالم امشب خوشحال بودی.

#عادل_فردوسی_ پور #نود

آرش چمن آرا در استوری خود با انتشار تصویر عادل فردوسی پور نوشت:

چه بگویم؟

سخنی نیست...

#احمدشاملو

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***