سلام نو – سرویس فرهنگ و هنر: کیومرث پور احمد کارگردانی است که شهرتش را نه مدیون جوایز و جشنوارهها یا پرفروش شدن فیلمهایش بلکه مدیون دوست داشتنی بودن آنها است.
پور احمد که اهل نجف آباد اصفهان است سینما را با نقد نویسی آغاز کرد و با حضور در آتش بدون دود نادر ابراهیمی به عنوان دستیار کارگردان رسما وارد سینما شد.
ویژگی مشترک بیشتر کارهای پور احمد این است که بسیار دلنشین هستند و شخصیتهایی از جنس زندگی را درون خود جای دادهاند از شب یلدا و خواهران غریب تا سریال سرنخ پور احمد آثار دل نشین خلق کرده است.
البته این به این معنا نیست که پور احمد فیلم بد ندارد، چه آن که فیلم بد هم دارد از جمله فیلم آخرش در جشنواره فجر سال 97 که تعجب تماشاگران را در پی داشت. او خود در این باره گفته:
"من ماست ترش هم داشته ام، یعنی فیلم های بد. مثل اولین فیلمم، تاتوره. بعد ها هم فیلم بد داشته ام. وقتی می خواهی فیلم بسازی مقیدی و متعهدی، دوست نداری فیلم بد بسازی، اما یک وقت در نمی آید و اشتباه می کنی، یک بار هم یک بلایی سرم آمد و فکر کردم که خیلی بلدم، اما … فهمیدم که نباید به خودت غرّه شوی."
پور احمد فیلمهای خاطره انگیزی چون شب یلدا و اتوبوس شب را در کارنامه خود دارد ولی احتمالا مهمترین فیلم او در سینمای ایران "خواهران غریب" است، فیلم که برداشتی از یک رمان مشهور است.
خواهران غریب ماجرای خواهرانی دو قلو است که دور از هم زندگی میکنند. نرگس و نسرین دو دختر دبستانی در جشن مدرسهها یکدیگر را میبینند و پی میبرند که خواهران دوقلو هستند و پدر آهنگسازشان در گذشته از مادر آنها که خیاطی میکند، جدا شده بوده اما این ماجرا را هرگز به آنها نگفته بودند. یکی از آنان نزد مادرشان و دیگری نزد پدرشان زندگی میکردهاست. آنان تصمیم میگیرند تا جایشان را عوض کنند،
این فیلم با درخشش افسانه بایگان، خسرو شکیبایی و پرویندخت یزدانیان همراه بود و موسیقی آن که ساخته ناصر چشم آذر بود به شدت مورد توجه قرار گرفت.
خلق آثار ماندگار پور احمد اما تنها به سینما خلاصه نمیشود و او احتمالا مهمترین اثر خود و یکی از مهمترین سریالهای ایران را در تلویزیون خلق کرد.
پور احمد قصههای مجید را از کتابی به همین نام نوشته هوشنگ مرادی کرمانی خلق کرد و تنها مکان آن را از کرمان به اصفهان آورد. پرویندخت یزدانیان، مادر کیومرث پور احمد، در این فیلم اولین و شاید بهترین بازی خود را انجام داد و در سینما و تلویزیون ایران ماندگار شد.
او کودکی سختی داشته و دچار لکنت زبان بوده. پور احمد با اشاره به این دوران میگوید:
"ما نجف آبادی هستیم و من فقط آنجا به دنیا آمدم، اصفهان که آمدیم در مدرسه و محله لهجه ی مرا مسخره می کردند، چون لهجه ما با اصفهانی ها فرق دارد. من هم از لهجه ی اصفهانی خوشم نمی آمد، لکنت زبان هم داشتم، به همین خاطر همه اش در خانه بودم و مشق می نوشتم و به مادرم کمک می کردم تا سنم رفت بالاتر و با کتاب آشنا شدم و… – درسم خیلی خوب نبود، فضای مدرسه زمان ما خیلی بد و تلخ بود، "