به گزارش سلام نو، بین سال های ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ رقابت فضایی بین ایالات متحده و شوروی سابق به بالاترین حد رسیده بود. در این دوران رفقای چپگرا در آزمایش های فضایی از سگ هایی نظیر لایکا بهره می بردند؛ یانکی ها اما استفاده از شامپانزه ها را به خاطر قرابت بیشتر با انسان ترجیح می دادند.
البته افتخار تجربه سفر فضایی موفق پیش از همه نصیب مگس های میوه شد که در سال ۱۹۴۷ و سوار بر موشک بالستیک وی-۲ روانه فضا شدند. هدف از این پروژه بررسی احتمال زنده ماندن در ارتفاعی بود که میزان تشعشعات خورشیدی به حد خطرناکی می رسید.
موفقیت این آزمایشات جسارت دانشمندان را برای ارسال حیوانات بزرگتر به فضا افزایش داد و در ۱۹۵۱ آنها سراغ یک میمون سنجابی به نام «بیکر» رفتند که با موفقیت به زمین بازگشت. سفر فضایی این میمون چنان شهرتی را برای او رقم زد که حتی ۲۵ سال بعد بیش از ۳۰۰ نفر در مراسم خاکسپاریاش شرکت کردند.
از جنگل های آفریقا تا استخدام در ناسا
پس از تشکیل ناسا در سال ۱۹۵۸ آزمایش های فضایی آمریکا شکل جدی تری به خود گرفت و این بار متخصصان این سازمان شامپانزه ای به اسم شماره ۶۵ را برای سفر فضایی انتخاب کردند که بعدها «هَم» (Ham) نام گرفت. آنچه که شماره ۶۵ را از دیگر حیوانات آزمایشی ناسا متمایز می سازد این است که او تنها به عنوان یک مسافر به فضا پرتاب نشد بلکه بسته به سیگنال های دریافتی واکنش هایی از خود نشان داده و به همین خاطر از او به عنوان اولین فضانورد انسان گونه یاد می شود.
هم سال ۱۹۵۷ در جنگل های بارانی کامرون متولد شد اما توسط به آمریکایی ها فروخته شد تا در مکانی به نام «باغ پرندگان نادر میامی» به معرض نمایش گذاشته شود. دو سال بعد ناسا این شامپانزه را خریداری و به «پایگاه نیروی هوایی هالومن» منتقل کرد.
این آژانس از بین تعداد زیادی حیوان در نهایت شش شامپانزه با هوش قابل توجه را برای آزمایش انتخاب کرد که از سنین پایین ارتباط نزدیکی بین آنها، مربیان و دامپزشکان برقرار شده بود. هدف ناسا از این آزمایشات درک بهتر اثرات حرکت با سرعت بالا، نیروی گرانش و دیگر شرایطی بود که طی سفر فضایی ایجاد می شد.
متخصصان به صورت منظم توده استخوانی، قلب و عضله حیوانات را چکاپ کرده و از فقدان هر نوع حشره یا انگل اطمینان حاصل می کردند.
شماره ۶۵ به عنوان یکی از نامزدهای اصلی به دقت برای سفر فضایی آموزش داده می شد تا وظایفی را هنگام خروج از جو انجام دهد. این وظایف نه چندان پیچیده شامل فشار اهرم هایی خاص در زمان معین بود اما همین مساله تمایز بین او و مسافران قبلی فضا بود.
مربیان شماره ۶۵ را در برابر سه چراغ قرمز، سفید و آبی قرار می دادند که زیر هر کدام از آنها یک اهرم تعبیه شده بود. چراغ اولی که قرمز بود به صورت دائم روشن می ماند و شامپانزه نباید اهرم آن را فشار می داد. چراغ سفید وسطی تنها با فشار دادن اهرم زیر آن روشن می شد، کاری که شامپانزه باید هر ۲۰ ثانیه یکبار انجام می داد. چراغ آبی هم به صورت تصادفی برای پنج ثانیه روش می شد و شماره ۶۵ باید در این بازه زمانی کوتاه اهرم زیر آن را فشار می داد. او با هربار اجرای درست این آزمایش یک جایزه خوراکی دریافت می کرد.
انتخاب شماره ۶۵
در ژانویه ۱۹۶۱ هر شش شامپانزه به سایت پرتاب در فلوریدا منتقل شدند. مسافر نهایی فضا به دلایل امنیتی تنها یک روز قبل از پرتاب انتخاب شده بود. دلیل انتخاب شماره ۶۵ به عنوان گزینه نهایی هوش بالاتر، یادگیری سریعتر، چابکی، آرامش روانی، سلامت جسمانی و واکنش سریعتر او به آزمایشات بود. در صورتی که به هر دلیلی شماره ۶۵ به فضا نمی رفت سریعا شامپانزه دیگری به نام «مینی» جایگزین او می شد.
کپسول حامل شامپانزه شبیه به مدل هایی ساخته شده بود که در آینده فضانوردان ناسا را با خود حمل می کردند. ابعاد کپسول به اندازه یک کیوسک تلفن بود و پنجره ای هم در آن تعبیه شده بود.
محفظه ای که شماره ۶۵ در آن قرار می گرفت امکان حرکت آزادانه دستان او را برای کار با اهرم ها فراهم می کرد. این محفظه طی سفر میزان اکسیژن، دما و فشار را کنترل می کرد. در این سفر او یک پوشک، کلاه و لباسی مخصوص به تن داشت.
پرتاب به فضا
در ۳۱ ژانویه ۱۹۶۱ کپسول حامل این شامپانزه باهوش از پایگاه کیپ کاناورال فلوریدا با راکت ردستون به فضا پرتاب شد. این پروژه بخشی از ماموریت مرکوری بود و شماره ۶۵ با ۱۷ کیلوگرم وزن بزرگترین جانداری بود که عازم فضا شده بود.
تنها یک دقیقه پس از شروع پروژه کامپیوترها از اشتباه حداقل یک درجه ای در زاویه حرکت خبر دادند. هنوز ۸۰ ثانیه بیشتر نگذشته بود که مشکل دیگری در مخزن اکسیژن مایع رخ داد و در کنار زاویه نادرست سرعت پرواز را بیش از حد افزایش داد. علاوه بر این موشک های پس رانشی هم رها شده بودند و امکان کاهش سرعت وجود نداشت. این موارد در کنار هم باعث شد که ارتفاع کپسول از حد انتظار فراتر برود.
با وجود پیش بینی های اشتباه مهندسان و عملکرد نادرست فضاپیما، تنها کسی که کارش را درست انجام داد شامپانزه بود. او به محض پرتاب شروع به فشار دادن اهرم کرد و بدین ترتیب دانشمندان قادر به اندازه گیری تاثیر فازهای مختلف پرواز بر واکنش های او بودند. این فازها شامل پرتاب، حرکت، بی وزنی و ورود دوباره به زمین بود.
کپسول حدود دو و نیم دقیقه پس از پرتاب از راکت جدا شده و به سرعت ۹۴۲۶ کیلومتر در ساعت رسید (تقریبا سه برابر سرعت گلوله). این در حالی بود که سرعت آن نباید از ۷۰۸۱ کیلومتر بیشتر می شد.
هم به جای ۴.۹ دقیقه حدود ۶.۶ دقیقه شرایط بی وزنی را تجربه کرد و فیلم های ثبت شده نشانگر تعجب او از شناور شدن ابزارهای مختلف درون کپسول هستند.
علی رغم سرعت بیش از حد همه چیز خوب پیش می رفت اما کاهش ناگهانی فشار محفظه موجی از نگرانی را به راه انداخت. خوشبختانه لباس فضایی شامپانزه او را از آسیب های احتمالی شدید در امان نگه داشت.
حیوان به صورت تمام و کمال ۵۰ بار اهرم ها را فشار داد و سرعت واکنش های او نسبت به زمین تنها کسری از ثانیه کندتر شده بود. این پروژه یک پرواز زیر مداری بود؛ به عبارت دیگر شماره ۶۵ به ارتفاع کافی برای گردش در اطراف مدار زمین نرسید؛ با این حال اجرای موفق وظایف توسط او راه را برای سفر فضایی انسان هموار کرد.
کپسول طی بازگشت به زمین در اقیانوس اطلس و با فاصله ۶۷۵ کیلومتری از ساحل فلوریدا فرود آمد. بلافاصله پس از فرود یک هلیکوپتر عازم محل فرود شد تا کپسول را از آب خارج کرده و به قایق نجات برساند. هرچند سفر فضایی شماره ۶۵ تنها ۱۷ دقیقه طول کشید اما عملکرد غیرمنتظره راکت باعث شد که پرتاب راکت حامل او تا تحویل کپسول به کشتی نجات سه ساعت طول بکشد.
شرایط جسمانی او به جز یک کبودی روی بینی عالی به نظر می رسید اما آنقدر مضطرب و ترسیده بوده که به شدت در برابر درخواست عکاسان برای برگشتن به محفظه و ثبت چند عکس دیگر مقاومت می کرد.
بازنشستگی و زندگی در باغ وحش
شماره ۶۵ به افتخار این پرواز موفق از آن پس هَم نامیده شد که برگرفته از سرواژه های «مرکز پزشکی هوافضای هولومن» یا همان آزمایشگاه محل نگهداری شامپانزه بود.
سه ماه پس از تجربه موفق این شامپانزه «الن شپرد»، به عنوان اولین فضانورد آمریکایی طی ماموریت عطارد ۳ عازم فضا شد.
هم بقیه زندگی اش را در باغ وحش های واشنگتن و کالیفرنیای شمالی به سر برد و سرانجام در سال ۱۹۸۳ درگذشت. نام او در تالار مشاهیر فضایی برای همیشه ماندگار شده و استخوان هایش هم در «موزه ملی بهداشت و پزشکی» نگهداری می شود.